حضرت مهدی (عجّ) در نگاه سبط اکبر(ع)
مقدمه
ارتجاع همه جانبه پس از رحلت پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و لزوم حضور جریانی روشنی بخش و راهنما در عرصههای گوناگون، عاملی بود که «نظام امامت» را فلسفه وجودی بخشید و طبق آن، نظام امامت بعد از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم عهدهدار مدیریت جامعه اسلامی میشد و خطر هر نوع ارتجاع به نظام فاسد قبل از پیامبر را منتفی میساخت و آیه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی» نیز بر این اساس تحقق مییافت؛ زیرا با وجود ناظری عالم و توانا و کارگزاری مقتدر و اصولگرا، دین الهی برای همیشه محفوظ میماند. اما سرنوشت به گونهای رقم خورد که سیستم امامت به حاشیه رانده شد و از کارکرد اصلی خود بازماند. از این روی منصوبان این نظام یکی پس از دیگری، چشم به راه آخرین امامی بودند که با قدرت الهی کارکرد واقعی این نظام را به آن بازگرداند و او کسی نیست جز موعود آل محمد. حجم گسترده روایات امامان معصوم علیهمالسلام ، بخصوص امام علی علیهالسلام که حتّی خود موفق به تشکیل حکومت اسلامی شد، گویای این واقعیت است. به این ترتیب انتظار معصومان، از جمله امام حسن علیهالسلام ، برای ظهور مهدی موعود علیهالسلام را باید از این زاویه دید؛ یعنی ظهور امامی که با قدرت الهی به یکباره همه موانع را به کنار خواهد زد و جریان اصولیای را که به حاشیه رانده شده، به متن جامعه بازخواهد گرداند و تمام ارتجاعهای سیاسی، اقتصادی، اعتقادی، فرهنگی و... را نابود و پرچم جامعه نبوی را بر خواهد افراشت و به تمام معنا، اکمال دین و اتمام نعمت تحقّق خواهد یافت. با این رویکرد به موضوع مهدویت، برساحل احادیث امام حسن مجتبی علیهالسلام پیرامون آخرین موعود آل محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم مینشینیم.
سخنان امام حسن علیهالسلام پیرامون حضرت مهدی علیهالسلام
از مجموع 438 روایتی که برای امام حسن مجتبی علیهالسلام بر شمردهاند1، 10 روایت پیرامون حضرت مهدی علیهالسلام است و این غیر از روایتهایی است که به طور غیر مستقیم در باره آن حضرت است و میتوان به روایات رجعت، روایات کلی پیرامون ائمه دین و... اشاره کرد. از مجموع 10 روایت مورد نظر ما، 6 روایت از خود امام حسن علیهالسلام و 2 روایت به نقل از امام حسن علیهالسلام از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، یک روایت به نقل از امام علی علیهالسلام و یک روایت از حضرت خضر علیهالسلام در حضور امام حسن علیهالسلام است.
الف) روایات نبوی صلیاللهعلیهوآلهوسلم
1. آخرین حجّت خدا
عبداللّه بن حسین (حسن) بن حسن، از پدرش، از امام حسن علیهالسلام نقل کرد:
روزی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم خطبه خواند و پس از حمد و ثنای خداوند فرمود: «مردم! بزودی فراخوانده میشوم و باید اجابت کنم ومن در میان شما دو چیز گرانبها ـ کتاب خدا و عترت و خاندانم ـ را به جا میگذارم که اگر به آن دو تمسک جویید، هرگز گمراه نمیشوید. پس از آنان یاد بگیرید و به آنان یاد ندهید، چون از شما داناترند. زمین از آنان خالی نمیماند وگرنه اهل خود را به کام میکشد.» سپس فرمود: «خدایا! من میدانم که دانش نابود نمیشود و پایان نمییابد و تو زمین خود را از حجّت بر بندگانت ـ که یا آشکار است و پیروی نمیشود و یا بیمناکِ غائب است ـ خالی نمیگذاری تا حجّتت تباه نگردد و اولیایت پس از هدایت، گمراه نشوند که ایشان در شمار اندک ولی نزد خدا بزرگترین منزلت را دارند.» وقتی از منبر پایین آمد، عرض کردم: ای رسول خدا! تو حجّت بر همه آفریدههایی. فرمود: «حسن جانم! خداوند میفرماید: «همانا تو بیم دهندهای و برای هر قومی هدایتگری است!2 من بیم دهندهام و علی هدایتگر است.» عرض کردم: یا رسولاللّه! فقولک انّ الارض لاتخلو من حجّة؛ ای رسول خدا! پس این سخن شما که «زمین خالی از حجت نمیماند» منظورتان چیست؟ فرمود: «نعم علیٌّ هو الامام والحجة بعدی، و انت الحجة والامام بعده والحسین الامام والحجة بعدک و... یخرج اللّه تعالی من صلب الحسن الحجة القائم امام شیعته زمانه و منقذ اولیائه یغیب حتّی لایری فیرجع عن امره قوم و یثبت آخرون «و یقولون متی هذا الوعد ان کنتم صادقین»3 و لولم یبق من الدنیا الاّ یوم واحد لطوّل اللّه عزّوجلّ ذلک حتی یخرج قائمنا فیملأها قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً فلاتخلوا الارض منکم اعطاکم اللّه علمی و فهمی و لقد دعوت اللّه تبارک و تعالی ان یجعل العلم والفقه فی عقبی و عقب عقبی و مزرعی (زرعی) و زرع زرعی»4؛ آری، علی آن امام و حجّت پس از من است و تو حجّت و امام پس از اویی و حسین امام و حجّت پس از تو است... و خدا از صلب حسن، حجّت قائم را میآورد، که امام پیروان خود (امام زمان خود) و نجات بخش دوستان خود خواهد بود. او غائب میشود؛ تا آنجا که دیگر دیده نشود. پس گروهی از او برمیگردند و گروهی پایدار میمانند و میگویند: «متی هذا الوعد ان کنتم صادقین»آن وعده چه شد اگر راستگویید» و اگر از عمر دنیا جز یک روز نماند، خدای عزّوجلّ آن را روز را چنان بلند گرداند که قائم ما ظهور کند و زمین را پر از عدل و داد سازد، همان گونه که از ظلم و جور پرشده است. پس، زمین (از شما که حجّت خدا هستید) خالی نمیماند و خدا به شما دانش و حکمت مرا داده است و من از خداوند ـ تبارک و تعالی ـ خواستهام که علم و فقه را در نسل و نژادم به میراث گذارد.»
2. دوازده امام از اهل بیت علیهمالسلام
خزّاز قمی، از هشام بن محمد و او از پدرش نقل کرد: بعد از شهادت امیرمؤمنان علیهالسلام ، حسن بن علی بر منبر رفت و خواست سخن بگوید که گریه گلویش را گرفت. لحظاتی نشست. بعد برخاست و فرمود:
«الحمد للّه الذی احسن الخلافة علینا اهلالبیت و عند اللّه نحتسب عزاءنا فیخیر الآباء رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم و عنداللّه نحتسب عزاءنا فی امیرالمؤمنین و قد اصیبت (لقد اصبت) به الشرق و الغرب... و لقد حدّثنی جدّی رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم : «انّ الامر یملکه اثناعشر اماماً من اهل بیته و صفوته ما منّا الاّ مقتول او مسموم؛5 سپاس خدایی را که جانشینی خود را بر ما خاندان نبوت ارزانی داشت. ما غمگساری خود را در (فراق) بهترین پدرمان ـ رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ به حساب خدا میگذاریم. ما غمگساری خود را در (فراق) امیرمؤمنان به حساب خدا میگذاریم. شرق و غرب عالم با او و داغدار شد... جدّم، رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به من فرمود: «این امر (ولایت) را 12 امام از برگزیدگان خاندانش دارا شوند. همه ما کشته یا مسموم خواهیم شد».
ب) روایت علوی علیهالسلام
عدالت گستر زمین
طبرسی از زید بن وهب جهنی نقل کرده است: حسن بن علی علیهماالسلام در (راه) مدائن زخمی شد. در حالی که درد میکشید، نزد او رفتم و عرض کردم:... ای فرزند رسول خدا! آیا شیعیان خود را همچون گوسفندان بیچوپان رها میکنی؟ فرمود: ای برادر جهنی! من چیزی از منبعی موثق میدانم. امیرمؤمنان علیهالسلام روزی مرا شادمان دید، فرمود:
«حسن جان! شادمانی میکنی؟ چگونه خواهی بود وقتی پدرت را کشته ببینی؟ یا چگونه خواهی بود وقتی فرمانروایی جهان اسلام را بنی امیه به دست گیرند؟ امیرشان آن حلقوم گشادِ روده فراخ است که میخورد و سیر نمیشود، میمیرد و در آسمان یاور و در زمین عذری ندارد، پس بر شرق و غرب آن چیره شود. در حالی که مردم از او فرمان برند و پادشاهیاش به درازا کشد؛ بدعتها و گمراهیها پدید آورد. حق و سنّت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بمیراند. اموال مسلمانان را در میان هواداران خود تقسیم کند و آن را از سزاوارانش باز دارد... فکذلک حتی یبعث اللّه رجلاً فی آخر الزمان و کلب من الدّهر و جهل من الناس یؤیّده اللّه بملائکته و یعصم انصاره و ینصره بآیاته و یظهره علیالارض حتّی یدینوا طوعاً و کرهاً یملأ الارض عدلاً و قسطاً و نوراً و برهاناً یدین له عرض البلاد و طولها حتّی لایبقی کافراً الاّ آمن و لا طالح الاّ صلح و تصطلح فی ملکه السّباع و تخرج الارض نبتها و تنزل السّماء برکتها و تظهر له الکنوز، یملک ما بین الخافقین اربعین عاماً فطوبی لمن ادرک ایّامه و سمع کلامه؛6 این گونه خواهد بود تا در آخر الزمان و سختی دوران و نادانی مردمان، خدا رادمردی را برانگیزد که با فرشتگان خود به او یاری رساند و یارانش را عصمت دهد و با آیات خود به او کمک کند و او را بر زمین چنان چیره سازد که خواه ناخواه فرمانش برند. زمین را پر از عدل، نور و برهان کند. تمام طول و عرض سرزمینها مطیعش گردند؛ تا جایی که کافری نماند مگر ایمان آورد و بدکاری نماند مگر سامان گیرد. در حاکمیت او درندگان آشتی کنند و زمین، سبزههای خود را برآورد و آسمان، برکات خود را فرو ریزد و گنجها برایش آشکار شوند. او تا 40 سال در شرق و غرب عالم حکم میراند. پس خوش به حال کسی که روزگار او را دریابد و سخنش را بشنود.»
ج) روایت از حضرت خضر علیهالسلام
امام هادی علیهالسلام فرمود: امیرمؤمنان علیهالسلام در حالی که به دست سلمان تکیه کرده و حسن بن علی علیهماالسلام با او بود، آمد و وارد مسجد الحرام شد و نشست. در این هنگام مردی خوش اندام با لباسی آراسته آمد و بر امیرمؤمنان علیهالسلام سلام کرد... گفت: ای امیرمؤمنان! در باره سه چیز از تو پرسش میکنم؛ اگر پاسخ دادی، پیخواهم برد که این مردم از امر تو برچیزی مسلط شدهاند (که شایسته آن نیستند). داوری من برایشان این است که در دنیا و آخرت خود در امان نخواهند بود... امیرمؤمنان به حسن بن علی علیهماالسلام رو کرد و فرمود: ابا محمد! به او پاسخ بده. حسن علیهالسلام فرمود:... وقتی جواب داد، آن مرد گفت: شهادت میدهم که هیچ معبودی جز خدا نیست و «... اشهد علی رجل من ولد الحسین لا یکنّی و لا یسمّی حتّی یظهر امره فیملأها عدلاً کما ملئت جوراً...7؛ شهادت میدهم بر مردی از فرزندان حسین علیهالسلام که کنیه و نام او را نمیگویند تا امرش آشکار شود و زمین را از عدل پرکند، آن گونه که از ظلم پر است.» امیرمؤمنان به حسن علیهالسلام فرمود: ابا محمد! دنبالش برو ببین کجا میرود؟ حسن بن علی علیهماالسلام به دنبالش رفت و گفت: بود تا گام در بیرون مسجد نهاد، پس دیگر ندانستم کجای زمین خدای سبحان، او را ربود، برگشتم* و به امیرمؤمنان علیهالسلام گزارش دادم. حضرت علی علیهالسلام فرمود: ابا محمد! آیا او را شناختی؟... او خضر علیهالسلام بود.
د) روایات امام حسن علیهالسلام
1. آزاد از بیعت با طاغوت
طبرسی از ابوسعید عقیصا نقل کرده است، وقتی امام حسن علیهالسلام با معاویه صلح کرد، مردم نزد او آمده، برخی نکوهش کردند. امام حسن علیهالسلام فرمود:
«... أما علمتم اَنّه ما منّا الاّ و یقع فی عنقه بیعة لطاغیة زمانه الاّ القائم الذی یصلّی خلفه روح اللّه عیسی بن مریم علیهماالسلام فان اللّه عزّوجلّ یخفی ولادته و یتغیّب شخصه لئلایکون لأحد فی عنقه بیعة اذا خرج. ذلک التّاسع من ولد اخی الحسین ابن سیدة الإماء یطیل اللّه عمره فی غیبته ثمّ یظهره بقدرته فی صورة شابّ دون اربعین سنة، ذلک لیعلم انّ اللّه علی کلّ شیءٍ قدیر8؛ آیا خبر ندارید که هیچ یک از ما نیست مگر آنکه بیعت طاغوت زمان خود را به گردن دارد؛ جز قائم ما(عجّ) که روح خدا ـ عیسی بن مریم ـ پشت سر او نماز میگزارد. زیرا خدای سبحان ولادت او را پنهان و شخص او را غایب میکند تا وقتی ظهور کرد، کسی بر عهدهاش پیمانی نداشته باشد. او نهمین فرزند برادرم حسین علیهالسلام و فرزند سرور کنیزان عالم است که خدا غیبتش را طولانی میکند، بعد با قدرت خود در شکل جوانی کمتر از چهل سال آشکار میکند تا بدانند که خدا بر هر چیزی تواناست.»
2. مهدی امت از ماست
امام محمدباقر علیهالسلام به نقل از امام زین العابدین علیهالسلام فرمود: «قال الحسن بن علی علیهماالسلام : الائمّة عدد نقباء بنی اسرائیل و منّا مهدیّ هذه الأمّة9؛ امامان به شمار نقیبان بنیاسرائیل هستند و مهدی این امت از ما است.»
3. دوازده امام شهید
خزّاز قمی، با سند خود از جنادة بن ابیامیه، نقل کرد:
خدمت حسن بن علی علیهماالسلام ، در آن بیماری که با آن از دنیا رفت، تشرّف یافتم. جلو آن حضرت تشتی بود، فرمود:
«واللّه انّه لعهد عهده الینا رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم انّ هذا الامر یملکه اثنا عشر اماماً من ولد علیّ علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام ما منّا الاّ مسموم او مقتول10؛سوگند به خدا! رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم این عهد را به ما سپرد که این ولایت خداوندی را دوازده امام که یازده نفر آنان از فرزندان علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام است، مالک خواهند شد، که هیچ یک جز با زهر یا قتل از دنیا نخواهند رفت.
4. قائم منتظَر
ابن حمزه از علی بن رئاب نقل کرد که امام صادق علیهالسلام فرمود: «کسی نزد حسن بن علی علیهماالسلام آمد و عرض کرد: در داستان خضر علیهالسلام ، موسی علیهالسلام از چه چیز ناتوان بود؟ فرمود: از بزرگترین گنج. سپس دست به شانه او زد و فرمود: باز بپرس. آنگاه پیش روی او دوید. ناگاه دو انسان بر صخرهای آشکار شدند. از زهر کشنده بر میخاست و در گردن هریک زنجیری شیطانی همراه بود و میگفتند: یا محمد! یا محمد! و آن دو شیطان پاسخ میدادند: دروغ گفتید.
ثمّ قال: «انطبقی علیهما الی الوقت المعلوم. الذی لایقدّم و لا یؤخّر» و هو خروج القائم المنتظر11؛ سپس به صخره فرمود: آنان را تا روز معیّنی که پیش و پس نیفتد. یعنی روز ظهور قائم(عجّ) که انتظارش را میکشند، نگهدار.»
و آن مرد گفت: این سحر است. پس رفت تا بر ضدّ آن خبر دهد که لال شد».
5. خیر کامل
شیخ طوسی از عمیر، دختر نفیل نقل کرد: حسن بن علی علیهماالسلام میفرمود:
«لایکون هذا الامر الذی تنتظرون حتّی یبرأ بعضکم من بعض و یلعن بعضکم بعضاً و یتفل بعضکم فی وجه بعض و حتّی یشهد بعضکم بالکفر علی بعض؛این امری را که انتظار میکشید، واقع نخواهد شد، تا برخی از شما از بعض دیگر برائت جوید و یکی از شما دیگری را لعنت کند و در چهره دیگری آب دهن اندازد و یکی از شما بر کفر دیگری شهادت دهد.»
گفتم: این که خیری ندارد! فرمود: « الخیر کلّه فی ذلک. عند ذلک یقوم قائمنا فیرفع ذلک کلّه؛12 همه خیر در آن است. در آن زمان قائم ما قیام میکند و همه آنها را بر میدارد.»
6. شمار امامان
خزّاز قمی با سند خود از سلیمان قصری نقل کرد: از حسن بن علی علیهماالسلام پرسیدم: امامان چند نفرند؟ فرمود: «عدد شهور الحول13؛ به تعداد ماههای سال.»
________________________________________
1. موسوعة کلمات الامام الحسن، معهد تحقیقات باقرالعلوم. (منبع ارجاعات این مقاله کتاب مذکور است.)
2. رعد / 7.
3. این جمله قرآنی در شش سوره تکرار شده است.
4. بحارالانوار، ج 36، ص 338، ح 201؛ کفایةالاثر، ص 162.
5. بحارالانوار، ج 43، ص 363، ح 6؛ العوالم، ج 16، ص 140، ح 5؛ کفایةالاثر، ص 160.
6. بحارالانوار، ج 44، ص 20، ح 4 و ج 52، ص 280، ح 6 (مختصر)؛ احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 69، ح 158.
7. علل الشرایع، ص 96، ح 6.
* از این بخش روایت آشکار میشود که امام حسن(ع)، خود این روایت را نقل کرده و امام هادی(ع) به واسطه پدرانش از امام حسن(ع) نقل میکند.
8. احتجاج، ج 2، ص 67، ح 157؛ بحارالانوار، ج 44، ص 19، ح 3.
9. بحارالانوار، ج 36، ص 383، ح 2؛ العوالم، ج 23، ص 53، ح 3؛ کفایةالاثر، ص 224.
10. بحارالانوار، ج 44، ص 138، ح 6؛ العوالم، ج 16، ص 280، ح 5؛ کفایةالاثر، ص 226.
11. الثاقب فیالمناقب، ص 31، ح 259؛ مدینة المعاجز، ج 3، ص 259، ح 879.
12. کتاب الغیبة، ص 437، ح 429؛ الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 3، و 115، ح 59.
13. بحارالانوار، ج 36، ص 383، ح 3؛ کفایةالاثر، ص 224.
منبع: تبیان